حیف نون با رفیقش شب میرن خونه یه آخونده میخوابن.حیف نون به دوستش میگه صبح منو واسه نماز صبح بیدار کنی.صبح که دوستش بیدارش میکنه,حیف نون به جای کلاهش عمامه آخوندرو سرش میذاره میره دستشویی.توی آینه که خودشو میبینه,میگه:عجب خریه!گفتم منو بیدار کن,حاج آقارو بیدار کرده!
حیف نون رو میفرستن دنبال نخودسیاه پیدا میکنه!!!
حیف نون میره دکتر,میگه:آقای دکتر من فراموشی گرفتم.
دکتر میگه:چندوقته این بیماریو گرفتی؟
حیف نون میگه:کدوم بیماری؟!
مناجات حیف نون:خدایا!تو که با 50 تومان 70 نوع بلا رو دفع میکنی,چند میگیری کلا بی خیال ما شی؟
توصیه حیف نون به فرزندش:اگر به یکدیگر احترام بگذاری,یکدیگر نیز به تو احترام خواهد گذاشت
نظرات شما عزیزان:
|